زخم پنجم نویسنده: نیهاد نوروزی
بخشی از داستان «زخم پنجم» را با هم میخوانیم:
«بعد از شستن بدنم، سرم را بردم زیر دوش و چشمانم را بستم. دست انداختم به
شیر سرد و چرخاندمش. نفسم را حبس کردم و گوش هام را گرفتم. راه رفتن آب روی
مغزم را احساس می کردم. پفی زدم و سرم را از زیر دوش بیرون کشیدم. چند نفس
عمیق گرفتم و سرم برگشت سمت در.
- کریم جان حالت خوبه؟
مه بود و صدایی ناآشنا. لبم را جمع کردم بالا و قطره های آب روی بازوی لاغر و سیاهم را دیدم که سر میخوردند و پایین می روند.
- حالم خوبه.
نفهمیدم چرا نپرسیدم کی بود اسمم را گفت؟»
برای تهیه این کتاب هم اکنون میتوانید وارد سایت نبض هنر شوید و به صورت انلاین کتاب را سفارش دهید.
لینک زیر به شما کمک میکند.
و همچنین عزیزان ساکن #تهران بزرگ میتوانند به آدرس:
تهران. میدان انقلاب. روبروی درب دانشگاه تهران پاساژ فروزنده. کتابفروشی خانه شاعران
مراجعه کنند.
این افتخار را دارم که برای اولین بار و اولین سال کتاب من در #نمایشگاه_کتاب_تهران حضور دارد.
از شما عزیزان میخواهم با من در ارتباط باشید.